جدول جو
جدول جو

معنی ذوی القربه - جستجوی لغت در جدول جو

ذوی القربه
(ذَ وِلْ قُ بَ)
جمع واژۀ ذوالقربه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(ذَ وِلْ قُ با)
جمع واژۀ ذوالقربی. نزدیکان. کسان. خویشان. خویشاوندان
لغت نامه دهخدا
(ذَ وِلْ قَ بَ)
نزدیکان. کسان. خویشان. خویشاوندان. ج ، ذوالقرابه
لغت نامه دهخدا
تصویری از ذوی القربی
تصویر ذوی القربی
نزدیکان، کسان، خویشاوندان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذو القرابه
تصویر ذو القرابه
خویش کس نزدیک خویشاوند، جمع ذوی القرابه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذی القربی
تصویر ذی القربی
ذوالقربی: خویشاوند خویشاوند: (حق تعالی در کتاب مجید از قطع رحم نهی کرده است و بمودت ذی القربی فرموده)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذوی القربی
تصویر ذوی القربی
((~. قُ با))
نزدیکان، خویشان
فرهنگ فارسی معین